اين سكوت يعني آرزو خانووم يادت باشه چي شد كه نتونستي تو كنكور رتبه ي خوبي بگيري.
منتظرم شهريور تموم بشه چوون احساس ميكنم يه عالمه اتفاق جالب در انتظارمه.احتمالا (اگه خدا بخواد) برم سر كار.خيلي ساله منتظر اينم كه برم سر كار.اگه كار ok بشه ميشينم شبا درس ميخونم كه ايشالا بهمن باز كنكور بدم.خدا رو شكر همه چيز خوبه الان فقط اين پروژه قسم خورده كه تموم نشه ولي مجبوره ديگه تا دو سه روز ديگه تموم بشه كه برا استاد ميلش كنم.
دلم يه مسافرت ميخواد كه اميدوارم جور بشه اگه جور نشه كاش بابا بذارن با ر* برم مشهد.البته اميـــدوارمـــ :-ايكس
پ.ن: تو پست قبل اط كوير نوشته بودم، برام دو تا خاطره داشت كه موندن:
1* يه دوست خوبـــــــــــــــــــ
2* يه جاي سوختگي رو دست راستم :دي